»» کمک از غیر خداوند
دلایل عقلى گواهى مى دهند که همه ى شئون ممکن از وجود و هستى و قدرت و نیروى آن، از جانب خدا است. همان طور که ممکن در وجود خود به خدا نیاز دارد، هم چنین در انجام عمل و کار خود از قدرت خدا بى نیاز نیست.
درست است که انسان در کار و کردار خود مختار و آزاد است، ولى او هرکارى را انجام دهد، در پرتو قدرتى است که هر لحظه از جانب خدا به وى مى رسد و اگر یک لحظه فیض الهى قطع گردد، او به انجام کارى قادر نخواهد بود.
این تنها انسان نیست که در اصل هستى و انجام کار بى نیاز از خدا نیست، بلکه تمام اسباب و عوامل طبیعى در اصل هستى و انجام هر عملى به خدا نیازمند بوده. و اگر مدد حق و کمک هاى او یک لحظه قطع گردد، عوامل طبیعى قادر بر انجام کار خود نخواهند بود.
بنابر این در صفحه ى هستى، یک مؤثر و بى نیاز حقیقى بیش نداریم و آن ذات اقدس خدا است که خود و مخلوقات خود را در قرآن چنین توصیف مى کند:
( یا أَیُّهَا النّاسُ أَنْتُمُ الْفُقراءُإِلَى اللّهِ وَاللّهُ هُوَ الْغَنِىُّ الْحَمید ).( [1])
«اى مردم! شما به سوى خدا محتاج هستید و خداوند بى نیاز و ستوده است».
یعنى جز خدا، همگى فقیر و محتاج و نیازمند مى باشید و هیچ عاملى در جهان هر چند هم قوى و نیرومند باشد و هزاران برابر خورشیدِ منظومه ى ما قدرت و نیرو داشته باشد، باز به خدا نیازمند بوده و بدون قدرت او نمى تواند کارى انجام دهد.
از این بیان روشن مى گردد که در صفحه ى وجود، یک معین و کمک کننده حقیقى بیش نداریم و اعانت و کمککننده به حکم این که فقیر بالذات است بدون اتکا به وى ، نمى تواند کارى صورت دهد همچنانکه هیچ موجودى نمى تواند مانع از نفوذ اراده خداى قاهر گردد.
آیه ى زیر و آیات مشابه آن بیان گر این حقیقت مى باشد:
( قُلْ مَنْ ذَا الَّذِى یَعْصِمُکُمْ مِنَ اللّهِ إِنْ أَرادَ بِکُمْ سُوءاً أَوْ أَرادَ بِکُمْ رَحْمَةً وَلا یَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللّهِ وَلِیّاً وَلا نَصِیراً ).( [2])
«بگو: اگر خدا درباره ى شما اراده ى عذاب کند، کیست که شما را از عذاب او حفظ کند و یا اگر اراده رحمت نماید (کیست که مانع گردد) در این موقع براى خود جز خدا ولى و ناصرى نمى یابند».
استعانت از غیر خدا
استعانت از غیر خدا به دو صورت ممکن است:
1. از عاملى خواه طبیعى و خواه غیر طبیعى، از این نظر کمک مى خواهیم که ذات و فعل او متعلق به خدا بوده و او این اثر را به آن داده است که در مواردى مشکلات بندگان را مرتفع سازد. و در حقیقت یک چنین کمک خواهى از غیر خدا منفک و جدا از استعانت از خدا نیست، زیرا او است که آن قدرت را به آن بخشیده است و هر لحظه اى بخواهد آن را باز مى ستاند.
اگر کشاورز موحد و خداشناس، از آفتاب و آب و شخم زمین و کودشیمیایى کمک مى گیرد، در حقیقت از خدا استمداد مى کند، زیرا اوست که به این عوامل قدرت و نیرو بخشیده است که مى توانند دانه ها را پرورش دهند و به حد کمال برسانند.
2. از انسان و یا عامل طبیعى کمک بطلبیم و او را در وجود و هستى و یا لا اقل در ایجاد و کمک کردن، مستقل اندیشیده و بى نیاز از خدا بدانیم و معتقد گردیم که او بدون استمداد از قدرت خداوند و بدون اتکا به او و بدون اذن و اجازه وى، مى تواند ما را یارى کند و سرنوشت ما در دست اوست و کار ما به او سپرده شده است. یک چنین استعانت، شرک بوده و با آیاتى که استعانت را به ذات اقدس خدا منحصر مى سازند، مخالف است.
مؤلف «المنار» در بیان این حقیقت دچار اشتباه شده وتصور کرده است که مرز توحید این است که در تحصیل مقاصد( [3]) خود، در درجه ى نخست ،از قوه و قدرت خود، و از مساعدت یکدیگر استفاده کنیم و باقى مانده ى کار را به خداوند قادر واگذار نماییم و از او بخواهیم که کار ما را به ثمر برساند.نه از دیگرى، زیرا درست است که ما باید از قوه و قدرت خود و به اصطلاح از عوامل طبیعى و مادى حداکثر بهره بردارى را بکنیم، ولى باید در کیفیت بهره بردارى متوجه باشیم که این عوامل از خود استقلال و اصالتى ندارند، زیرا در غیر این صورت گام از مرز توحید فراتر خواهیم نهاد.
حالا اگر کسى معتقد گردد که علاوه بر این قوا و نیرو که در اختیار ما هست، یک رشته علل غیر طبیعى داریم که به اذن خدا مى توانند ما را یارى کنند و هرگز در وجود و ایجاد و اصل هستى و یارى کردن استقلال نداشته و اصالتى ندارند، یک چنین فرد با چنین اعتقاد اگر ازاین اسباب غیر طبیعى کمک بطلبد، نه تنها استعانت او صحیح است، بلکه کمک خواهى او به گونه اى کمک خواهى از خدا است. و کوچک ترین تفاوتى میان این دو نوع استعانت (استعانت از عوامل طبیعى و استعانت از بندگان پاک خدا) نیست. اگر چنین استعانتى شرک شمرده شود، باید استعانت نخست نیز در جرگه ى شرک قرار گیرد.
از این بیان، هدفِ دو نوع از آیات که یکى استعانت را به خدا منحصر کرده، و ناصر و معینى جز خدا معرفى نمى کند، در حالى که گروه دوم ما را به یک رشته معین هاى دیگرى دعوت مى کنند و آن ها را نیز معین و ناصر مى دانند، روشن مى گردد که میان این دو گروه از آیات تعارض نیست.
گروهى که از معارف عقلى قرآن آگاهى صحیح ندارند، به دسته ى نخست مى چسبند و هر نوع استعانت از غیر خدا را غلط و نادرست مى خوانند سپس ناچار مى شوند که مسأله ى استعانت از نیروى انسانى و اسباب مادى را به دلیل این که شرع اجازه داده است (تخصیص) از تحت آیات بیرون سازند; یعنى تنها باید از خدا استعانت جست، مگر در مواردى که خدا اجازه داده باشد از غیر او کمک بگیریم. در منطق این گروه، کمک گیرى از نیروى انسانى و عوامل طبیعى در حالى که کمک گیرى از غیر خداست، ولى جایز و مشروع مى باشد، در حالى که هدف آیات غیر از این است.
مجموع آیات ما را به یک مطلب دعوت مى کند و آن این که از غیر خدا نباید استعانت جست، واستعانت از عوامل دیگر باید به گونه اى باشد که با حصر استعانت از خدا منافاتى نداشته باشد و کمک خواهى از آن ها، استعانت از خدا محسوب گردد نه خارج از آن; به عبارت دیگر معین و ناصر اصیل و مستقل که نصرت واعانت معین وناصرهاى دیگر از او سرچشمه مى گیرد، جز خدا کسى نیست; ولى در عین حال در جهان آفرینش علل واسبابى داریم که به اذن و فرمان خدا و قدرت خدا دادى، افراد بشر را یارى مى کنند. و کمک خواهى از فرع، کمک خواهى از اصل است.
اینک به برخى از آیات هر دو گروه اشاره مى کنیم:
( ...وَمَا النَّصْرُ إِلاّ مِنْ عِنْدِ اللّهِ الْعَزِیز الحَکیم ).( [4])
«نصرت فقط از جانب خداى توانا و حکیم است».
( إِیّاکَ نَعْبُدُ وَإِیّاکَ نَسْتَعین ).( [5])
«فقط تو را مى پرستیم و از تو یارى مى جوییم».
آیات ذکر شده نمونه هایى از گروه نخست بود. اینک به آیات گروه دوم که
به ما دستور مى دهد از عواملى غیر خدا نیز استمداد کنیم اشاره مى نماییم:
1.( وَاسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِوَالصَّلوةِ ).( [6])
«از صبر و بردبارى ونماز کمک بگیرید».
2.( ...وَتَعاوَنُوا عَلَى البِرِّ وَالتَّقْوى... ).( [7])
«در کارهاى نیک و پرهیزگارى به همدیگر کمک کنید».
3. ( ...ما مَکَّنّى فِیهِ رَبِّى خَیرٌ فَأَعِینُونى... ).( [8])
«آن چه را پروردگارم به من تمکن داده است بهتر است شما مرا (در ساختن سد) یارى کنید».
4. ( ...وَإِنِ اسْتَنصَرُوکُمْ فِى الدِّین فَعَلْیکُمُ النَّصْرُ... ).( [9])
«اگر مسلمانان غیر مهاجر از شما مسلمانان مهاجر کمک طلبیدند، آنان را یارى کنید».
کلید حل این گونه از آیات آشکار است و آن این که: درجهان آفرینش یک فاعل مستقل و مؤثر تام داریم که در وجود و ایجاد به جایى متکى نیست و عوامل دیگر در وجود و ایجاد به او احتیاج دارند و همگى به اذن و قدرت او انجام وظیفه مى کنند و اگر او به عوامل دیگر قدرت و نیرو نمى داد به کوچک ترین کارى، قدرت نداشتند.
در سوره ى توحید جریان نیز از این قرار است. کمک کننده ى واقعى در تمام مراحل خداست و از هیچ کس نمى توان به عنوان معین مستقل کمک خواست. از این جهت یک چنین استعانت منحصر به ذات اقدس اوست، ولى این مانع از آن نیست که از دیگران به عنوان عامل غیر مستقل که در پرتو عنایات خدا ما را کمک مى کنند کمک بطلبیم. و یک چنین استعانت، با حصر کمک خواهى از خدا منافات ندارد، زیرا:
اوّلاً: استعانتى که مخصوص ذات اقدس خداست، غیر استعانتى است که در باره ى عوامل دیگر انجام مى گیرد; کمک خواهى از فردى به عنوان این که بالذات و بدون اتکا به جایى کارى صورت مى دهد و ما را کمک مى کند، مخصوص ذات الهى است، در حالى که درخواست کمک از عوامل دیگر به گونه ى دیگر است و آن این که به اتکاى قدرت خدا ما را یارى مى کنند، نه بالذات و مستقلاً. اگر استعانت به صورت نخست مخصوص ذات اقدس الهى گردید، دلیل نمى شود که دومى نیز مخصوص ذات او باشد.
ثانیاً: یک چنین کمک خواهى از مخلوق خدا، منفک از کمک خواهى از خدا نیست، بلکه عین کمک خواهى از اوست. و در جهان بینى یک فرد موحد که همه ى جهان را فعل خدا و مستند به وى مى داند، چاره اى جز این نیست. در پایان یادآور مى شویم که:
مؤلف «المنار» در ج1، ص59 چون استعانت از ارواح مقدسه را یک نوع بیش تصور نکرده است، آن را ملازم با شرک دانسته است و مى گوید:
«ومن هنا تعلمون انّ الّذین یستعینون بأصحاب الأضرحة والقبور على قضاء حوائجهم وتیسر أُمورهم و شفاء أمراضهم و نماء حرثهم و زرعهم و هلاک أعدائهم وغیر ذلک من المصالح، هم عن صراط التوحید ناکبون وعن ذکر اللّه معرضون;
آنان که از صاحبان ضریح و قبور براى اداى حاجت هاى خویش و آسانى کارهاى خود و بهبودى بیمارانشان و نمو زراعت ونابودى دشمنانشان کمک مى طلبند، از جاده توحید، منحرف و از یاد خدا رو گردانند».
اشکال این سخن روشن است، زیرا درخواست کمک از غیر خدا بسان کمک خواهى از عوامل طبیعى، بر دو نوع است: یکى عین توحید و دیگرى مایه ى شرک است; یکى ملازم با یاد خدا و آن دیگرى موجب فراموشى خداست.
مرز توحید و شرک، اسباب ظاهرى و غیر ظاهرى نیست، بلکه مرز آن همان استقلال و عدم استقلال، غنا و فقر، اصالت و عدم اصالت است.
فعالیت عوامل غیر مستقل و وابسته به خدا، به اذن اوست و کمک خواهى از آن، نه تنها مایه ى غفلت نیست، بلکه مایه ى توجه به خداست، مع الوصف چگونه مى گوید: «عن ذکر اللّه معرضون». و اگر این نوع استعانت ها مایه ى فراموشى خدا باشند، باید توسل به اسباب مادى و نیروهاى انسانى نیز مایه ى فراموشى گردند.
شگفت است از نویسنده ى دیگرى مانند شیخ محمود شلتوت که در تفسیر خود عین جمله هاى (عبده) را بى کم و زیاد آورده و مسئله را خاتمه داده است و ظاهر حصر را ( إِیّاکَ نَسْتَعِین )گرفته و از حقیقت آیه و آیات دیگر غفلت کرده است.( [10])
[1] . فاطر/ 15.
[2] . احزاب/ 17.
[3] . شیخ محمد عبده در تفسیر ( إِیّاکَ نَسْتَعین ) این چنین مى گوید: یجب علینا أن نقوم بما فی استطاعتنا من ذلک و نبذل من اتقان أعمالنا کلّ ما نستطیع من حول وقوّة و أن نتعاون و یساعد بعضنا بعضاً على ذلک و نفوض الأمر فیما وراء کسبنا إلى القادر على کلّ شیء ونلجأ إلیه وحده و نطلب المعونة للعمل و الموصل لثمرته منه سبحانه دون سواه(المنار، ج1، ص 58).
[4] . آل عمران/ 126.
[5] . حمد/5.
[6] . بقره/45.
[7] . مائده/2.
[8] . کهف/ 95.
[9] . انفال/72.
[10] . منشور جاوید، ج 2، ص 465 ـ 471 .
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید سلیمی ( دوشنبه 91/5/23 :: ساعت 6:13 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ
بررسی صفات مورد اختلاف امام از نگاه امامیه و زیدیهمحبوبان اهیترک اولی از معصوم[عناوین آرشیوشده]