سفارش تبلیغ
صبا ویژن
همانا خدا بر عهده شما واجبهایى نهاده ، آن را ضایع مکنید و حدودى برایتان نهاده از آن مگذرید و از چیزهایى تان بازداشته حرمت آن را مشکنید و چیزهایى را براى شما نگفته و آن را از روى فراموشى وانگذارده ، پس خود را در باره آن به رنج میفکنید . [نهج البلاغه]
اندیشه برتر
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» آیا خداوند دست دارد؟

آیا خداوند دست دارد؟ این سوال و دهها سوال از این قبیل شاید تاکنون به فکر و ذهن بسیاری از افراد رسیده است که حضرت آیت الله سبحانی با استناد به آیات قرآن به این سوال پاسخ داده اند.

چگونه قرآن درباره خدا مى گوید: ( یداه مبسوطتان )؟

قرآن، معجزه جاودانه پیامبر است و از نظر شیرینى بیان و برترى معانى، نمونه اى ندارد، و یکى از ملاکات بلاغت، به کارگیرى مجاز در کلام است و بزرگان گفته اند: «کلام البلغاء مشحون بالمجاز». بنابراین، این نوع صفاتى که نمونه هایى از آن ذکر شد، از باب مجاز و تشبیه است.

مثلاً در محاورات عمومى مى گویند: فلانى دست بسته یا دست باز است و هر دو کنایه از بخل و بخشش است، یا این که مى گویند: دست بالاى دست بسیار است، کنایه از قدرت برتر است. اگر قرآن مى فرماید: ( ید الله فوق أیدیهم ) کنایه از تسلّط او بر بیعت کنندگان است.

کسانى که راه تجسیم را در پیش گرفته اند، داورى آنان درباره این الفاظ این است که باید بر معنى حقیقى حمل شوند، از این جهت براى خدا دست و پا و چشم و گوش ثابت کرده اند و او را به سان انسان مى پندارند که فقط درباره ریش و شرمگاه او نمى توان سخن گفت و اثبات بقیه اعضا براى او اشکالى ندارد.

این گروه، چشم بسته به قرآن مى نگرند، در حالى که قرآن مى فرماید:( لیس کمثله شىء ) . [195]

پاسخ قاطع عالم شیعی به شیخ وهابی

یکى از علماى وهابى که منکر مجاز در قرآن بود، و معتقد بود که این الفاظ را باید بر معانى ظاهرى آنها حمل کرد، و طرفداران مجاز در قرآن را اهل تأویل مى شمرد با یکى از علماى شیعه روبرو شد و آنچه توانست درباره شیعه و این که آنها قرآن را تأویل مى کنند، سخن گفت: اتفاقاً آن عالم وهابى کور و نابینا بود. این عالم شیعى به او گفت: متأسفم که حضرت عالى در روز رستاخیز از رؤیت خدا و پیامبرش محرومید. آن عالم وهابى وحشت زده گفت: چرا؟ او در پاسخ گفت به گواه این آیه که( من کان فى هذه أعمى فهو فى الآخرة أعمى وأضلّ سبیلاً ) ( [196]) آن وهابى نابینا گفت: این آیه مربوط به نابینایى قلب و روح است، نه نابینایى ظاهرى. آن عالم شیعى گفت: این همان تأویل است که شما منکر آن هستى. او در پاسخ جز فحش و دشنام چیزى نداشت که بگوید.

چگونه مى توان مجاز و تأویل را در قرآن، منکر شد در حالى که قرآن، همه گناهان را به دست هاى انسان نسبت مى دهد و مى فرماید:

( ذلک بما قدّمت أیدیکم وأنّ الله لیس بظلاّم للعبید ). [197]

«این کیفر به خاطر چیزى است که دست هاى شما پیشاپیش فرستاده اند و خدا بر بندگان ستم نمى کند».

مسلّماً همه گناهان انسان با دست او انجام نمى گیرد، بخشى با چشم و بخشى با گوش و برخى با زبان و همچنین... ولى قرآن همه را به دست نسبت داده است، چون عضو فعال در انسان، دست او است و گناه، منسوب به خود انسان است.

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید سلیمی ( سه شنبه 91/7/25 :: ساعت 10:47 عصر )
»» ملاک ایمان و کفر

ملاک ایمان و کفر در اختیار کسى نیست که بتواند آن را الگو قرار دهد و جمعى دیگر را مؤمن و جمعى را کافر قلمداد نماید، بلکه الگوى آن، سیره
 
  پیامبر است که در چه شرایطى، مؤمن بودن افراد را مى پذیرفت؟
 
در عصر رسول خدا، ملاک ایمان، شهادت به سه چیز بود: توحید، نبوت و معاد. اگر کسى به این سه مسأله اعتراف مى کرد، او را مسلمان
 
مى شمرد، بنابراین، همه فرق اسلامى که بر این سه اصل، ایمان دارند، همگان در حظیره ایمان وارد شده اند. پیامبر، امیرمؤمنان را به جنگ
 
خیبریان فرستاد. على(علیه السلام) چند گام به سمت خیبر رفت سپس از آن نقطه صدا زد: یا رسول الله نبرد با خیبریان تا چه حدى است؟
 
فرمود: «حتى یشهدوا أن  لا إله إلاّ الله وأنّ محمّداً رسول الله». ( [194])
 
البته یک رشته مسائل در اسلام، حالت ضرورى و بدیهى پیدا کرده مانند خاتمیت پیامبر و جسمانى بودن معاد، و یا جسم نبودن خدا و محبت و
 
دوستى خاندان رسالت هرگاه کسى یکى از آنها را منکر شود، از آن نظر که انکار آنها در نظر منکر، ملازم با انکار یکى از اصول سه گانه است،
 
چنین فردى از حظیره اسلام، بیرون مى رود.
 
پیامبر گرامى(صلى الله علیه وآله) ، هنگامى که از مردم، اعتراف به ایمان مى گرفت، هرگز از آنها سؤال نمى کرد که:
 
ـ آیا به زیارت قبور انبیا و اولیا مى روید یا نه؟
 
ـ آیا به اولیا توسل مى جویید یا نه؟
 
و امثال اینها. اینها یک رشته مسائل فقهى و یا کلامى هستند که در کتاب هاى فقهى مطرح مى شوند.
 
اثبات و نفى آنها، ارتباطى به کفر و ایمان ندارد.

[194] . صحیح بخارى،  ج 2، مناقب على (علیه السلام) ; صحیح مسلم، ج6، باب فضائل على (علیه السلام) .


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید سلیمی ( جمعه 91/7/14 :: ساعت 4:50 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

بررسی صفات مورد اختلاف امام از نگاه امامیه و زیدیه
محبوبان اهی
ترک اولی از معصوم
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 7
>> بازدید دیروز: 31
>> مجموع بازدیدها: 116820
» درباره من

اندیشه برتر

» پیوندهای روزانه

آیه الله مکارم شیرازی [43]
آیه الله خامنه ای [46]
[آرشیو(2)]

» آرشیو مطالب
مهر 1388
آبان1388
آذر 1388
دی1388
بهمن1388
اسفند 1388
فروردین 1389
اردیبهشت 89
خرداد 89
مرداد 89
مهر 89
خرداد 90
شهریور 90
مهر 90
آبان 90
آذر 90
دی 90
بهمن 90
اسفند 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
مرداد 91
مهر 91
بهمن 91
آذر 91

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
طراوت باران
خبر روز
.: شهر عشق :.
پیامنمای جامع
سایت روستای چشام (Chesham.ir)
هدهد
دل شکسته
یکی هست تو قلبم....
عشق
علمدار بصیر
عطش (وبلاگ تخصصی ماه محرم و صفر)
راه فضیلت
شاه تور
آتیه سازان اهواز
xXx عکسدونی xXx
بهار عشق
*(حرفهای نگفته)*
حرفهایی ازجنس بهشت
یاور 313
شقایق های آتش گرفته
اللهم عجل لولیک الفرج
انان که خاک را به نظر کیمیا کنند
مقاله های تربیتی
مناجات با عشق
دکتر علی حاجی ستوده
اسلام وتشیع
بیکرانه
حضور در دولت کریمه
حقیقت شیرین
اندیشه جوان
تینا
معماری

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان



























» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب