بعضى گفته اند: کربلا مشتق از کَربَله ، بفتح کاف و باء موحده بر وزن عنفله ، بمعنى رخوت و نرمى است ، یقال به کربله (اى رخوة فى قدمیه ) بخاطر آنکه خاک کربلا نرم بود. و یا از کربلا است بمعنى ((الخالص الزّکى یقال کَربَل الحِنطَة اِذا انفّاها فسمیت بذلک لان ارضها خالصة طیَّبة )) و یا از کربل بر وزن جعفر است . و کربل نام علفى است که بسیار سرخ و برّاق مى باشد زیرا که از آن علف در آن سرزمین بسیار بود.
البته کربلا مرکب است از دو کلمه کرب و بلا و بخاطر کثرت استعمال کربلا شده است . زیرا که روایت مى باشد که بهترین اولاد پیغمبران در آنجا به شهادت میرسند و سر انور اکثر ایشان را در آن زمین با لب تشنه بریدند و ملائکه ها هزار سال قبل از شهادت سیّدالشهداء علیه آلاف التحیّة و الثناء آن مکان شریف را زیارت میکردند.
و قد قتل فیها قبل الحسین علیه السلام مائة نبىّ و مائة سبط و انّها تزفّ الى الجنة بطینها و شجرها و جمیع ما فیها کما تزفّ العروس الى ازواجها
ترجمه : و قبل از امام حسین علیه السلام صد پیغمبر و صد نفر فرزند پیغمبر کشته شدند، در آنجا و آنها میروند بسوى بهشت و آنچه در بهشت است مانند آنکه عروس بسوى زوجش میرود و جمعى از پیامبران به آنمکان عبور نمودند و متذکّر مصیبت فرزند پیامبر آخرالزمان شده و بر هر یکى از آنها در قسمتى کرب وبلا وارد شده است .
باز آمده است که این نام از ترکیب کرب و ال ساخته شده است ، یعنی حرم الله ، یا مقدس الله ، کرب در لغت سامی به معنای قرب در عربی است کرب : قرب اگر ال هم به معنایالله باشد ، کربلا به معنای محلی است که نزد خدا ، مقدس و مقرب است ، یا حرم خدا است
عده ای آن را ترکیب یافته از کور بابل.دانسته اند ، یعنی مجموعه ای از آبادیها و روستاهای بابل ، موقعیتی که کربلا در آن قرار دارد ، در بین النهرین است ، این منطقه در گذشته های دور ، مهد حوادث و احیانا تمدنها بوده است و بخشهای گوناگونی از این ناحیه ، نامهای مختلف داشته است . کربلا ، کور بابل ، نینوا ، غاضریه ، کربله ، نواویس ، حیر ، طفّ ، شفیه ، عقر ، نهر علقمی ، عمورا ، ماریه و ... که بعضی از اینها نام روستا ها و آبادیهایی در این منطقه وسیع بوده است.
منبع: بحرالمصائب ص 351، موسوعة العتبات المقدسه»،ج 8،ص 9 به بعد. ، داستانهایى از زمین کربلا ، فرهنگ عاشورا جواد محدثی