روشهای متداول در مباحث اعتقادی در میان عالمان ومتفکران اسلامی عبارتند از :
1-روش نقلی وظاهر گرایی:طرفداران این روش در مسایل ایمانی واعتقادی تنها استناد به آیات وروایات ومفاد ظاهری انها را معتبر میدانند،وبرای تفکر عقلی مستقل در این باره اعتباری قایل نیستند.چنان که تاویل ظواهر نقلی را هم مجاز نمیشمارند .اهل حدیث وحنابله اهل سنت واخباریهای شیعه ازطرفدارن این روش بوده اند.
2-روش عقلی وفلسفی:در این روش فکری،عقل در مباحث اعتقادی به رسمیت شناخته شده وپیش از پرداختن به مسایل اعتقادی وایمانی به بحث وبررسی مسایل فلسفی اقدام میشودومباحث فلسفی مبادی ومقدمات لازم مباحث کلامی به شمار میاید.ابوالهذیل ونظام از متکلمان معتزلی وابواسحاق نوبختی،ابن میثم بحرانی و خواجه نصیرالدین طوسی از متکلمان شیعی وفخرالدین رازی ،عضدالدین ایجی وسعدالدین تفتازانی از متکلمان اشعری این روش را برگزیده اند.
3-روش عقلی غیرفلسفی:بر پایه این روش ،تفکر عقلی دارای اعتبارواستقلال معرفت شناختی ودینی است.ودر این باره با روش عقلی فلسفی هماهنگ است.ولی پیش از شروع به بحث در باره مسایل اعتقادی ،به بررسی مسایل رایج فلسفی به گونه ای که در کتابهای فلسفی متداول است نمیپردازد.ودر بررسی مسایل کلامی نیز نسبت به آرا فلاسفه اهتمام خاصی ندارد.
در مجموع در این روش نسبت به مباحث وآرا فلسفی موضع بیتفاوتی اتخاذ شده است.قاضی عبدالجبار همدانی از متکلمان معتزلی وشیخ مفید،سید مرتضی و شیخ طوسی از متکلمان شیعه وقاضی ابوبکر باقلانی،امام الحرمین جوینی وعبدالقهار بغدادی از متکلمان اشعری طرفداران این روش بوده اند.از اثار متکمان ماتریدی به دست میاید که انان نیز عموما چنین روشی داشته اند.
4-روش عقلی تفکیکی:براساس این روش تفکر عقلی در مباحث کلامی از اصالت واعتبار برخورداراست،ولی میان تفکر عقلی قبل از وحی وپس از ان تفکیک قایل شده است.
قبل از اثبات وحی ،عقل از نظر قلمرو ومتعلق تفکر محدودیتی ندارد.بلکه میتواند در قلمرو آفاق وانفس به تفکر پرداخته واز یافته ای معرفتی خود برای اثبات خداوند وضرورت نبوت و وحی ،استفاده کند.اما پس از اثبات نبوت و وحی قلمرو ومتعلق تفکر عقلی به داده های وحیانی محدود میشود.و برای شناخت مسایل اعتقادی تنها باید به تفکر عقلی در داده های وحیانی(قرآن وروایات)پرداخت،وتفکر عقلی مستقل ودر عرض قران وروایات پذیرفته نیست.عده ای از عالمان شیعه که از آنان با عنوان مکتب تفکیک یاد میشود طرفدار این روش بوده اند.سید موسی زرآبادی ،شیخ مجتبی قزوینی،سید مهدی اصفهانی چهره های شاخص این مکتب شناخته شده اند.